به گزارش راهبرد معاصر؛ ادعاهای بسیاری در مورد دست ساز بودن ویروس کرونا می شود، هرچند کسی در مورد جدید بودن این ویروس شکی ندارد اما چگونگی مقابله با آن رویکردهای متفاوتی داشته است. از قرنطینه سخت نظامی تا آمادگی برای بیماری هزاران نفر در انگلیس؛ به هر حال این ویروس، یک بیماری مدرن به همراه دارد و ادعا می شود نحوه مواجهه با آن نیز باید مدرن باشد. بنابراین قطع زنجیره انتقال انسان به انسان با قرنطینه شدن خانگی همه خانواده ها صورت می گیرد که پیامد آن هجوم به فروشگاه های بزرگ برای تهیه مایحتاج هفتگی بلکه ماهیانه است. در این مرحله فضای مجازی هم می تواند تداوم زندگی اجتماعی انسان را محقق کرده و نیازهای آموزشی، سرگرمی، اطلاع رسانی و حتی ارشادی او را فراهم کند.
در این میان اما جامعه سنتی ایران نمی تواند با این بیماری مدرن مقابله کند، زیرا برغم توصیه های مکرر مسئولین و پزشکان مبنی بر عدم مسافرت و جابجایی، با فرارسیدن سال نو شمسی و بنابر عادت همیشگی، سفرهای زیاد ایرانیان آغاز شد. همچنین مخالفت هایی با بستن اماکن مذهبی تا تحصن در مقابل حرم ها صورت گرفت که با توجه به پیشینه اعتقادی و مناسکی ایرانی ها قابل پیش بینی بود. بنابراین جامعه ایران در شرایط پیچیده تری نسبت به این بیماری قرار خواهد گرفت که امکان خسارت های جانی و مالی را بیش از کشور چین برآورد می کنند.
در پاسخ به این ادعا، از یک طرف به بازنگری تعریف جامعه ایران نیاز داشته و از طرف دیگر باید متغیرهای دیگر دخیل در چالش کرونا را نیز در نظر گرفت. برای همین به این سوال توجه کنیم که آیا در برابر یک جامعه سنتی قرار داریم؟ یا اساسا تقسیم بندی سنتی-مدرن برای تعریف جامعه ایران کفایت نمیکند؟، هر چند انقلاب اسلامی در برابر مدرنیته ای که در ایران رخ می داد را انقلابی ایدئولوژیک و بازگشت به سنت ها تفسیر کرده اند، اما بنظر نمی رسد جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی، بازگشت به جریان سنتی ایرانی داشته باشد بلکه مدعی شکل گیری تمدنی نوین در جهان است بنابراین این جامعه را با دوگانه سنت-مدرنیته نمی توان تفسیر کرد.
آنچه که از الهیات جامعه مدرن برمی آید، محدودیت سرمایهها و کنترل جمعیت زمین برای زندگی بهتر است. زیرا هر قدر جمعیت بیشتر، اختلاف بر سر منافع بیشتر، منابع طبیعی محدودتر و جنگ ها بیشتر می شود. بنابراین دست ساز بودن این ویروس برای از بین رفتن بخشی از مردم و بقای نسل قوی تر با محدودیت های زمین دور از ذهن نیست. این درحالی است که الهیات جامعه اسلامی ایران، شکل گیری امت واحده بر محور عبودیت الله است و هر قدر جمعیت بیشتر، برکت و نعمت بیشتر و اراده ها بزرگتر و خدمت به یکدیگر افزون تر می شود. اساسا پاسخ جامعه اسلامی به چالش های دنیای جدید برآمده از زبان عالم مدرن نیست و نرم افزار دیگری را برای مقابله با این چالش ها پیش می کشد که اتفاقا مسیر دستیابی به تمدن نوین اسلامی را تسهیل می کند.
روشنفکران و جامعه شناسان دین، این چالشها را عرصه مواجه باورهای دینی مردم با علم مدرن تفسیر می کنند که نیاز عامه مردم به بازسازی باورهایشان بیش از پیش آشکار می شود. این درحالی است که نهاد روحانیت به عنوان متکفلین پاسخگویی به مسائل دینی مردم و پیشبرد آموزه های دین در اداره زندگی مردم بوسیله دولت، نه تنها تعارضی میان دین و علم قائل نیستند، بلکه اداره بحران را با همین علم تجربی نسبی که امکان خطا دارد قبول کرده و متدینین را توصیه به آن می کنند. در الهیات اسلامی علم کاشف سنن الهی و دین بازگوکننده قوانین قطعی الهی در عالم هستی است که انسان با عقل خود برنامه عملی زندگی را با حاکمیت دین و چراغ علم تدوین می کند. انسان مومن انقلابی هم اکنون در عصر انقلاب اسلامی تدوین مشخصی به سمت تمدن نوین اسلامی دارد که این چالش ها، سبب اصلاح و ظهور بهتر این تدوین خواهد شد.
جامعه انقلابی ایران بوسیله نرم افزارهای خود با چالش های دنیای مدرن برای زندگی امروز بشریت مواجه می شود. مثلا نسبت بین نهاد مسجد، محله زندگی، بسیج و گروه های جهادی پاسخی برای زندگی مردم ایران در شرایط بحران است. مساجد در محلات، مکان گردآمدن مردم بوده و خدمات مختلف زندگی و حتی داوطلبی برای امور خیر را به مسجد ارجاع می دهند. گروه های جهادی که متشکل از داوطلبینی از میان مردم و اغلب جوانان هستند برای ظهور ایثار و خدمت به مردم بسیج می شوند. از طرف دیگر دولت با وجود نهادی همچون بسیج می تواند امکانات و خدمات را بشکل گسترده ای توزیع کرده و برای گزارش گیری بروز از این ظرفیت استفاده کند. توزیع کالا و خدمات بصورت محله محور، امکان آموزش های بهداشتی در مساجد، ضدعفونی کردن محله توسط گروه های جهادی و بسیاری از خدمات دیگر با همین نرم افزار صورت می گیرد. برای همین، پاسخ به این سوال که چرا مردم به فروشگاه ها حمله ور نمی شوند؟ در این جمله نهفته است که جامعه انقلابی ایران با جامعه سنتی و جامعه مدرن متفاوت است.
به همین جهت، اقداماتی همچون مجوز به فروشگاه های بزرگ در سطح شهرها که موجب برهم خوردن تعادل بقالی های کوچک در محلات می شود، عدم برسمیت شناختن گروه های جهادی در برنامه ریزی های توسعه کشور، بستن مساجد در بحران ها و غفلت از ظرفیت نهاد روحانیت و بسیج، مدیریت کشور در بحران ها را سخت تر می کند و آنگاه استقراض از بانک جهانی در مسیر توسعه مدرن قابل توجیه می شود!!